تحولات منطقه

خانم «ثریا مطهرنیا» معلم نمونه کردستانی که اکنون جزو ۱۰ نامزد دریافت جایزه «واروکی»، بهترین معلم دنیا است، می‌گوید: اگر این جایزه را دریافت کنم به طور کامل آن را به دانش‌آموزان نیازمند و بیمار خواهد بخشید.

 مطهرنیا: جایزه واروکی را به دانش‌آموزان نیازمند می‌بخشم
زمان مطالعه: ۱۴ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین،  نامش ثریا است و چه همگون است این نام با فداکاری‌هایش، شمعی که با آموزش مهربانی و فداکاری آرام‌آرام در زندگی دانش‌آموزان بیمار و بی‌بضاعت‌اش می‌سوزد و قطره‌قطره آب می‌شود و به آنها لبخند زندگی هدیه می‌دهد.

او که به واسطه افتخارآفرینی به عنوان برترین‌ها در جشنواره جلوه‌های معلمی ایران آوزاه‌ای به بلندای بام ایران، بیجار گروس و خطه فداکاری‌های بزرگ یعنی کردستان غیور و ایران اسلامی شد و امروز در ردیف ۱۰ معلم نامزد جایزه نوبل شهره جهانی پیدا کرده است.

۲۶ سال پیش همزمان با ورودش به نخستین مدارس در روستاهای دورافتاده بیجار و دیدن کودکانی که به دلیل فقر خانواده و مشکلات با رنج دست و پنجه نرم می‌کردند موجب شد که در کنار معلمی برای دانش‌آموزان، برای خیلی‌ها مادری کند، عشق مادرانه‌ای که در همان روزهای اول در کلاس درس برای یک دانش‌آموز بیمار نیازمند مشق کرد و  امروز شمارشان از بیش از یک‌هزار نفر گذشته است.

ثریا مادر ۲ فرزند ۱۶ و ۲۰ ساله است اما در ۵۰ امین بهار زندگی‌اش برای بیش از یک‌هزار کودک عاشقانه مادری کرده است، سارا، اکرم، الناز، رضا، میلاد، ساناز، زانیار و ...اینها فرزندانی هستند که سرنوشت‌شان به گونه‌های مختلف با مهربانی و دریای پرمهر و محبت «ثریا» گره خورده است، جگرگوشه‌هایی که با تمام ثانیه‌های تلخ و شیرین زندگی‌شان همراه بوده و در بی‌قراری‌هایشان بی‌قرار و برای بی‌تابی‌هایشان بی‌تاب شده است.

۲۶ سال معلمی در روستاهای‌ دوردست را با تحمل سختی‌های فراوان از سختی راه، دوری روستا، سرما و گرما و ... را تنها به امید شکفتن لبخند روی لب دانش‌آموزان سرزمین‌اش تحمل کرده است و هنوز که هنوز است با وجود اینکه یک سال کمتر به بازنشسته شدنش باقی است، می‌گوید: کار در مدارس روستایی و هم‌نشینی با دانش‌آموزانم را با هیچ چیز دیگری عوض نمی‌کنم.

آرزوی پرواز

اولین برگ کتاب آرزوهای کودکانه‌ ثریا، خلبانی است، کودکی‌اش در جنگ گذشت و از همان دوران با کلمه درد و رنج آشنا شد، از بچه‌گی دلش می‌خواست خلبان باشد که از آسمان بذر عشق را بر روی مردم سرزمینش بپاشد و به تمام بدبختی‌ها پایان دهد؛ اما زمانی که بزرگ شد، آرزوهای کودکانه‌اش جلوه دیگری پیدا کرد و دست تقدیر برای او به گونه‌ای دیگر رقم خورد و به جای فرمان جت جنگی، کتاب به دست گرفت تا آنچه که آموخته است را به کودکان سرزمینش بیاموزد.

ثریا این بار به تحقق آرزوی پدرش می‌اندیشید، معلم شدن آرزویی که ثریا را در مسیری دیگر قرار داد، ابتدا در دانشسرای سنندج تربیت معلم خواند، کارشناسی مدیریت برنامه‌ریزی و ارشد برنامه‌ریزی درسی و علوم سیاسی‌ و دانشجوی دکترای برنامه‌ریزی است و در کنار تدریس سخت مشغول کسب علم است.

معلمی همان عشق بود و آغاز دیدن دردها و رنج‌ها می‌گوید: اوایل معلم و مدیر سخت‌گیری برای دانش‌آموزان بود اما وقتی فهمید که این کودکان قبل از آموختن با نیازهای اولیه زندگی دست و پنجه نرم می کنند، تصمیم گرفت همچون نامش گردنبندی شود از ستاره‌های آسمان که بر درد بتابد و آن را به درمان و رنج را به گنج معنی کند.  

مشق عشق در روستاهای دور افتاده کردستان

او که تحصیلکرده علوم سیاسی و روابط بین‌الملل است ۲۶ بهار زندگیش را با بوی مهر و شبنم گلبرگ رخسار پاک و معصوم دانش‌آموزان روستایی طراوت بخشیده است و تمام روزهای این ۲۶ سال را شمع فروزان محفل پروانه‌ای دانش آموزان دبستانی بوده است.

حکایت ایثارگری این معلم بیجاری به حضور در روستاهای دور افتاده بیجار و یاد دادن و مشق بابا نان داد و آن مرد در باران آمد بر تخته سیاه کلاس خلاصه نمی‌شود او درس عشق و ایثار را با مهر مادرانه مهر کرده و برای دانش‌آموزان نیازمند و خسته از الام روزگار و دردهای ریز و درشت این روستاها مادرانه دلسوزانده و عاشقانه مادری کرده است.

از التیام سارا تا مادری برای  بیش از هزار کودک

ثریا را با گزارش «التیام دردهای سارا با ثریا» برای نخستین بار در سال ۹۲ به مخاطبین‌مان معرفی کردیم، معلم فداکاری که التیام‌بخش دردهای دانش‌آموزان روستایی است معلمی که امروز نامش همچون ثریا آوازه جهانی پیدا کرده و به عنوان ۱۰ معلم برتر دنیا نامزد جایزه یونسف انتخاب شده و چند قدم تا جایزه یک میلیون دلاری فاصله دارد، چند روز تماس پی‌درپی بلاخره نتیجه داد و موفق به انجام مصاحبه‌ای با او شدم.

او که سال‌هاست دل به دریای سختی‌ها زده و روستا به روستا در مناطق دوردست در پی شناسایی کودکان و دانش‌آموزانی که از بیماری‌های صعب‌العلاج رنج می‌برند رفته و رنج راه و سختی کار را بر لبخند کوچکی از رضایت بر دیدگان و چهره این کودکان به تمام موقعیت‌های مالی ترجیح داده است می‌گوید: عاشق کار معلمی در روستاها هستم، سخت است اما شیرینی‌هایی دارد که با هیچ چیز نمی‌توان عوض کرد.

خدمت در روستا را خودم انتخاب کردم و هیچگاه منتی بر دیگران نداشتم و با عشق و علاقه در این مسیر گام نهادم، نخستین سال خدمت در یک روستای محروم بودم و فکر نمی‌کردم در روستا بمانم. یک مدرسه با کمترین امکانات و ۲۰۰ دانش‌آموز، این نخستین برگ از کتاب تجربه ۲۶ سال معلمی من است. همان سال دانشگاه روزانه قبول شدم، ولی دلم نیامد بچه‌ها را تنها بگذارم بچه‌ها را به خودم ترجیح دادم.

هر سال در یکی از روستاهای دوردست و کم جمعیت حضور یافته‌ام تا خدای نکرده یک دانش‌آموز ابتدایی به علت دوری و عدم توان مالی، از سوادآموزی محروم نباشد.

سوادآموزی به دانش‌آموزان روستایی و کمک‌رسانی به خانواده‌های نیازمند دارای کودکان بیمار مهم‌ترین هدف‌ در قبول تدریس در روستاهای دورافتاده بوده است خدا را شاکر هستم که در طول ۲۶ سال خدمت‌ توانسته‌ام بیش از هزار کودک دانش‌آموز بیمار را در شهرستان شناسایی کنم و با ارتباط‌گیری با خیرین و موسسه‌های خیریه راه سخت و هزینه‌بردار درمان را برایشان قدری تسهیل ببخشم.

نخستین گام

ثریا می‌گوید: اولین قدم در این راه مصادف با نخستین روزهای فعالیتم در عرصه تدریس بود، اما تقریبا ۱۰ سال است که به صورت رسمی‌تر و با ایجاد موسسه خیریه‌ای در این مسیر فعالیت می‌کنم و خوشبختانه به واسطه اعتمادی که در سایه لطف خدا و دعای همین عزیزان در میان خیرین پیدا کرده‌ام توانسته‌ایم گام‌های مختلفی در مسیر رفع مشکلات و آلام کودکان نیازمند و بیمار تا اشتغالزایی برای زنان سرپرست خانوار بردارم.

تا امروز بیش از یک‌هزار دانش‌آموز بی‌بضاعت را در روستاهای بیجار شناسایی کرده‌ام که۲۷۰ نفر آنها در کنار فقر با بیماری‌های مختلفی دست و  پنجه نرم می‌کنند تلاش برای درمان این کودکان در کنار ایجاد اشتغال و کسب درآمد برای مادران دانش‌آموز با تهیه و راه‌اندازی دار قالی و گلیم و بازاریابی فروش، بهبود تولید محصولات لبنی و آموزش مصرف بهینه انرژی و سایر محصولات لبنی، تهیه و آموزش پیازچه زغفران و کشت و برداشت این محصول ابتدا در محیط مدرسه روستایی و...اقداماتی است که با تمام دقایق و ثانیه‌های زندگی من گره خورده است.

وی عنوان کرد: البته حمایت از این دانش‌آموزان بیمار و نیازمند تنها به روستاهای بیجار خلاصه نمی‌شود و در هر نقطه استان کردستان اگر کودک بیمار و نیازمندی را به ما معرفی کرده باشند سعی کرده‌ایم پیگیری کنیم.

شناخت معلم 

خانم مطهرنیا معتقد است، معلم می‌تواند بهترین نتایج آموزشی یا مهارتی را در ارتباط با دانش‌آموزان خود کسب کند که موجودیت فردی هر دانش‌آموز را بشناسد و در کمک به حل چالش‌های ۳ گانه‌ او در خانه، محیط خارج از خانه و مدرسه و در محیط مدرسه و کلاس درس، اشراف نسبی پیدا کند، مهمترین نکته برای یک آموزگار این است که خود و دانش‌آموزانش را در یک چهارچوب آموزشگاهی لاک و مهر، فریز و بسته نبیند و آموزش را یک پروسه‌ اجتماعی درک کند که در زمان و مکان خاصی و در ادامه‌ خطوط اجتماعی پیشین که در این زمان دانش‌آموز را در کلاس درس معلم کنونی نشانده، یک موجود اجتماعی به نام دانش‌آموز را تحویل گرفته و بر او اثرات آموزشی می‌گذارد و در آینده به یک آموزگار یا سیستم آموزشی دیگر تحویل می‌دهد تا در نهایت دانش‌آموز به مثابه‌ یک فرد آموزش دیده بتواند در اجتماع به ایفای نقش‌های مختلف و توان اداره‌ زندگی خود و دیگری برسد.

وی در پاسخ به این سوال که برای دستیابی به این اشرافیت چه باید کرد؟ گفت:‌ برای پیداشدن این اشراف ابتدا مدرسه موظف است تا یک بسته‌ داده‌ای از شرایط زندگی، شغل والدین و سایر اطلاعات لازم را از دانش‌آموز فراهم کند که تا حدی به شناخت کلی معلم از دانش‌آموز و پایگاه اجتماعی‌اش کمک کند، اگر چنین پایگاه داده‌ای‌ در مدرسه فراهم نبود، معلم در کلاس درس با مصاحبه‌ شفاهی با دانش‌آموزان این اطلاعات را کسب نماید.

البته تکیه صرف به این داده‌ها برای معلم کافی نیست و باید در هفته‌ها و ماه‌های نخست تدریس، با رویکرد تعاملی که ابتدا با دانش‌آموز و جلب حس اعتماد و احترامش نسبت به معلم شکل می‌گیرد و سپس با گروه دوستانش در کلاس و در نهایت تعامل با اولیا شناخت کاملی از تمایزها، مشکلات، استعدادها و ...دانش‌آموز پیدا کند تا مسیری مناسب را در فرآیند آموزش و تعلیم هر دانش‌آموز بر اساس این شناخت ترسیم کند.

حس مسئولیت نسبت به دانش‌آموز

وی عنوان کرد: به نظر من ضعف در تحصیل و یا اجتماعی نبودن دانش‌آموز دلایل زیادی مانند فقر خانواده، آسیب‌های اجتماعی از قبیل اعتیاد، طلاق و خشونت خانوادگی، عدم آموزش مناسب در پایه‌های پیشین، درگیری یا نادیده گرفتن از سوی گروه همسالان، احساس تهدید و تحقیر و عدم راحت بودن دانش‌آموز، سو تغذیه یا بیماری و غیره دارد هر کدام از این مشکلات می‌تواند به چالش بزرگ برای دانش‌آموز تبدیل شود و در اثر اعمال فشا برای  یادگیری از سوی معلم خاصیت منفی تشدید شونده‌ به خود گرفته و تاثیرات مخرب بر حال و آینده‌ی فرد و اجتماع بگذارد.  

آموزش یک کودک یا نوجوان گرسنه، بیمار، در معرض خشونت، کودک کار و غیره تقریبا ناممکن و در صورت امکان کم‌بازده است این مسئله موجب شد در طول زندگی حرفه‌ای‌ دست به ریشه‌ها ببرم و علاوه بر به کارگیری الگوهای نوین تدریس، میان فعالیت درسی و اجتماعی دانش‌آموزان پیوند برقرار کنم و سعی کردم حتی‌الامکان والدین آنها را نیز در ابعاد مختلف به ویژه در زمینه اشتغال یاری کنم.

«سارا» شروعی برای برداشتن قدم‌های خیر «ثریا»

وی با ذکر خاطره‌ای تلخ گفت: در زمان تدریسم در روستای همایون بیجار با دختر دانش‌آموزی آشنا شدم که در ۷ ماهگی دچار سوختگی شدید شده و هفت انگشت دستان خود را از دست داده بود، آن زمان دانشجوی دوره ارشد بودم و در تهران درس می‌خواندم. نمی‌توانستم زجرکشیدن این دختربچه را ببینم و کاری نکنم، بارها به خانه پدرش رفتم و با آن‌ها صحبت کردم تا اجازه بدهند دخترشان را برای درمان به تهران بیاورم.

کار خیلی سختی بود و بارها اصرار کردم تا اینکه موفق شدم رضایتشان را بگیرم. روند درمانی این دختر خیلی طولانی بود ده‌ها عمل جراحی فوق‌تخصصی و سفرهای پی در پی برای درمان ادامه داشت، لبخند سارا بعد از درمان بزرگترین هدیه‌ای بود که خدا به من داد. کمک به سارا توفیق الهی بود که موجب شد تا با کودکان دیگری آشنا شوم و به آنها کمک کنم.

خاطره‌ تلخ

مطهرنیا خاطرنشان کرد: یک کودک نیازمند پیوند کبد را به من معرفی کردند، گروه خونی این کودک با گروه خونی خودم یکی بود، تصمیم‌ گرفتم و با خانواده مشورت کردم، تمام آزمایشات را انجام دادم تا بتوانم قسمتی از کبدم را برای نجات این کودک به او اهدا کنم ولی بعد از تشکیل کمیسیون پزشکی اعلام شد نیاز این کودک، کبد کامل است، چاره‌ای نبود باید دنبال کبد کامل برای این کودک می‌گشتیم، برای همین خانه‌ای در شیراز برایشان به امید پیدا شدن کبد کامل اجاره کردیم، پیوند کبد بعد از مدتی انجام شد، خانواده دو ماه برای طول درمان در شیراز ماندگار شدند، متاسفانه بدن این کودک به دلیل یک بیماری جهش ژنتیکی و برخی مشکلات دیگر، کبد را پس داد و فوت کرد.

اقدامات حمایتی ما در طول این دو ماه ادامه داشت، کمک‌هایی که متاسفانه نتیجه دلخواه ما حاصل نشد، هزینه بازگشت جسد فرزندشان به بیجار ۲ میلیون و ۵۰۰ میلیون تومان بود که اولیای این کودک توان پرداختش را نداشتند و به خاطر عزت نفسی هم که داشتند به خود اجازه نداده بودند به کسی رو بیندازند، ساعت از ۱۲ شب گذشته بود که با من تماس گرفتند از اتفاق تلخی که برایشان افتاده بود باخبرم کردند اینکه مجبور شده بودند جنازه فرزند ۱۶ ساله خود را با یکدستگاه خودرو پیکان فرسوده‌ از شیراز به بیجار کردستان حمل کنند.

دقایقی که بر این پدر و مادر در کنار جنازه فرزندشان گذشته بود آنقدر ناآرامم کرد که تا صبح خواب به چشمانم نیامد و اشک ریختم با خود اندیشیدم چرا باید خانواده‌ای به خاطر فقر اینچنین فرآیند تلخی را تجربه کنند.

خانم مطهرنیا دقایقی سکوت می‌کند و در حالی که بغض گلویش را قورت می‌دهد، می‌گوید: احساس می‌کردم فرزند خودم است که اینگونه در بستر بیماری فوت کرده و با این وضعیت جنازه‌اش به شهرش باز می‌گردد، مگر می‌شود این تلخی‌ها را دید و شنید و به راحتی از کنارش گذشت؟

خاطره شیرین

شهریورماه امسال با دختر بچه‌ ۸ ساله‌ای که کاملا سوخته بود آشنا شدم، بدن کودک سوختگی بالایی داشت و هر چه سریع‌ باید تحت درمان قرار می‌گرفت، پرسیدم حاضری بدون حضور پدر و مادرت با من به تهران بیایی تا درمان شوی، گفت: یعنی درمان می‌شوم؟ آره می‌آیم، شما می‌خواهید کمکم کنید.

دختر بچه را به تهران آوردم بعد از اینکه عمل شد و شرایطش رو به بهتر شدن رفت، در حالی که شادی و ذوق را با تمام وجود در چشمان زیبایش می‌توانستم احساس کنم، با لبخند شیرین گفت: "خاله جان دستت درد نکنه که کمک کردی تا درمان شوم شفا دادی"، لبخند و شادی این کودکان آن قدر برایم لذت‌بخش است که فکر می‌کنم از لحاظ روحی به خودم کمک می‌کنم.

باور به انسانیت اصل مهمی است که هر کدام از ما انسان‌ها باید به آن باور داشته باشیم، فرقی نمی‌کند کجای این کره خاکی باشی همینکه حس انسانیت داشته باشی دست یاریت را به سوی هر نیازمندی دراز و به او برای برخواستن کمک می‌کنی.

کلامی با مسئولان و نمایندگان مجلس

وی می‌گوید: مسئولان و نمایندگان مردم در مجلس مسئولیت خود را در قبال مردم به درستی انجام دهند خیلی از مشکلاتی که امروز جامعه را درگیر کرده است رفع می‌شود.

بیکاری، مشکلات اقتصادی و خیلی از آسیب‌های اجتماعی که امروز جامعه را درگیر خود کرده است حاصل بی‌تدبیری و عدم انجام مسئولیت‌هاست.

در دیدار با رئیس مجلس

خانم مطهرنیا گفت: در دیدار با رئیس مجلس به وی عرض کردم که وضعیت مرزنشینان به مراتب از مردم بدبخت و بیکار بیجار که با انواع بیماری‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند بهتر است حداقل آنها اگرچه سخت و با جانشان بازی می‌کنند اما با کولبری می‌توانند نانی سر سفره خانواده‌هایشان ببرند اما وضعیت برخی نقاط استان بسیار دردناک‌تر است که باید هرچه زودتر به ویژه برای بیکاری در کردستان چاره‌اندیشی شود.

 خانواده‌ای که کودک بیمار دارد اگر درآمدی داشته باشد خیلی سریع به فکر درمان می‌افتد ولی کم نیستند خانواده‌هایی که به خاطر نبود تمکن مالی از درمان بیمارشان عاجز می‌مانند تا اینکه بیماری در تمام وجودشان ریشه می‌دواند!

خانواده‌ای را می‌شناسم که به خاطر نداری، کودکشان را به مراکز درمانی نبرده‌اند تا اینکه دچار تشنج شده و الان فلج شده است.

سخنی با خیرین

اگر امروز ثریا توانسته در مسیر خدمت به کودکان نیازمند و بیمار گامی بردارد بخاطر حمایتی  است که خیرین عزیز داشته‌اند، از خیرین داخل و خارج از کشور خواهش می‌کنم کمک‌هایی که دارند را به سمت مراکز خیریه شهرهای کوچک هدایت کنند در کلانشهرها وضعیت خیریه‌ها خیلی خوب است این مراکز به دلیل داشتن ابزار تبلیغاتی و تبلیغات خوب توانسته‌اند کمک‌های خوبی را جذب کنند اما در شهرهای کوچک با وجود اینکه دامنه فقر زیاد است تعداد افراد خیر کم است.

نوبل معلمی

نوبل معلمی هر سال به دنبال بهترین معلم در سطح جهان است و برای نیل به این هدف از میان ۱۲۱ کشور یک لیست از آموزگاران برتر را انتخاب می‌کند.

جایزه جهانی بهترین معلم یک میلیون دلار است که فقط به بهترین معلم جهان داده می‌شود نامزدهای دریافت جایزه ابتدا در جمع معلمان که معیارهای خاصی را داشته باشند نامزد می‌شوند و سپس معلمان منتخب ابتدا به یک لیست ۵۰ نفره راه می‌یابند و بعد از آن مورد ارزیابی آکادمی قرار می‌گیرند.

پس از بررسی‌ها و کارشناسی عملکرد هر یک از نامزدها توسط اعضای رسمی بنیاد «وارکی» که گروهی متشکل از معلمان سرپرست، متخصصان آموزش، مفسران، روزنامه‌نگاران، مقامات دولتی، کارآفرینان فنی، مدیران شرکت و دانشمندان از سراسر جهان است، یک گروه ۱۰ نفره نامزد دریافت جایزه ویژه به مرحله نیمه نهایی راه می‌یابند.

پنجشنبه این هفته یک نفر از میان این لیست ۱۰ نفره انتخاب و به عنوان معلم برگزیده جهان معرفی می‌شود.

بخاطر جایزه نقدی کاندید شدم

 راه‌یابی به لیست ۱۰ نفره معلمان جهان، با شرایط بسیار سختی همراه بود معتقدم اگر دعای خیر دانش آموزانم نبود، بدون شک چنین جایگاهی نصیبم نمی‌شد.

برای مطرح شدن نامزد این جایزه نشده‌ام، بخاطر جایزه نقدی آن کاندید شدم، امیدوارم نوبل معلمی به من برسد چون می‌خواهم کل جایزه را به بچه‌های بی‌بضاعت و بیمار ببخشم، در طول این ۲۶ سال فعالیتم در عرصه تدریس حتی یک ثانیه وظیفه انسانی‌ام را فراموش نمکرده‌ام و هر چه کرده‌ام در همین راستا بوده است.  

سال آخر خدمتم را در روستای حسن تیمور از توابع شهرستان بیجار می‌گذرانم و امیدوارم با دریافت این جایزه بتوانم قدم دیگری در مسیر خدمت به دانش‌آموز نیازمند بردارم البته برنامه‌ای برای بازنشسته شدن ندارم ولی حتی اگر امسال سال پایانی فعالیتم به عنوان معلم باشد هرگز دست از تلاش برای کمک به دانش‌آموزان نیازمند و بیمار سرزمینم بر نمی‌دارم و این راه را ادامه خواهم داد.

و اما...

جایزه جهانی بهترین معلم یک جایزه نفیس است که توسط بنیاد «وارکی» وابسته به یونسکو به معلمی اهدا می‌شود که سهم قابل توجهی را در این حرفه داشته‌ است.

پیش از خانم مطهرنیا از شهرستان بیجار استان کردستان، معلم ایرانی دیگری به نام فردوس حاجیان که بسیاری از کودکان دهه ۸۰ او را به نام عمو فردوس می‌شناسند، نامزد جایزه جهانی بهترین معلم در سال ۱۳۹۵ بود.

بنیاد وارکی (انگلیسی: Varkey Foundation) که در ابتدا بنیاد وارکی GEMS نامیده می‌شد، یک بنیاد خیریه جهانی است که تمرکزش بر بهبود استانداردهای آموزش برای کودکان فقیر محسوب می‌شود.

منبع: فارس

انتها ی خبر/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.